مغالطات در حقوق



مغالطه‌ی اشتراک لفظ

سعادت غایت زندگی انسان است. 

غایت زندگی انسان مرگ است. 

پس سعادت انسان همان مرگ است. 

کشف مغلطه: مشترک دانستن معنای غایت در مقدمه اول و دوم، در حالی که غایت در جمله اول به معنای هدف نهایی افرینش انسان است و در جمله اول عاقبت نهایی زندگی در دنیا است. از این جهت حد وسط رعایت نشده است. 
 

این مغالطه شایع ترین و رایج ترین مغالطه است که محدود در اسم نیست بلکه در فعل و حرف نیز اتفاق می افتد.

مغالطه‌ی اشتراک اسم، مثل:

او و همسرش پنج سال اختلاف داشتند. (اختلاف: تفاوت سنی، مشاجره) 

حمید دوست بیست ساله ی من است. (برای مدت بیست سال، سن بیست سال) 

مغالطه‌ی اشتراک فعل، مثل:

آنها از ما چند عکس گرفتند. (عکس گرفتن: دریافت عکس، عکس انداختن) 

این کتاب قیمت ندارد. (قیمت:بسیار بی ارزش است، بسیار با ارزش است.) 

مغالطه‌ی اشتراک حرف، مثل:

دهمین و آخرین فصل کتاب درباره عبادت است. (و: عطف(با) یا بیان(یعنی)) 

با وجود امثال شما وضع دانشگاه ها اصلاح نمی شود. (با:علیرغم، در صورت) 

 

✏️ تعریف مغالطه‌ی اشتراک لفظ

استفاده از یک لفظ مشترک در جمله، به طوری که شنونده یا خواننده معنای مغایر معنای مورد نظر گوینده یا نویسنده را از آن درک کند. حتی ممکن است شنونده یا نویسنده از این تعدد معانی تعمد داشته و بخواهد در شرایط گوناگون مدعی یکی از معانی شود

 

 


⬅️➡️اگر دو جمله که به صورت مجزا صادق هستند را به صورت ترکیبی در یک جمله بیان کنیم و جمله حاصله کاذب درآید بدان مغالطه‌ی ترکیب مفصل گویند. 

برای مثال در مورد فردی که هم نویسنده است و هم ورزشکار، اما تنها در نویسندگی مهارت دارد و ورزشکار ماهری نیست؛ اگر گفته شود او ورزشکار است جمله ای صادق است همچنین اگر گفته شود او ماهر است نیز جمله صحیح است. ولی اگر گفته شود که او ورزشکار و ماهر است جمله ای کاذب است. 

▶️◀️اگر جمله ای که در حالت ترکیبی صادق است را به صورت دو جمله مجزا بکاربریم و این جداسازی موضوع از محمول سبب نتیجه ای نادرست شود بدان مغالطه‌ی تفصیل مرکب گویند. 

مثلا در مورد اسبی که کوتاه قد است می توان گفت که این حیوان، اسبی کوچک است. ولی اگر اسب را از جمله حذف کنیم و بگویم این حیوانی کوچک استدچار مغالطه‌ شده ایم. 

مثال مبتلا به آن چنین موردی است؛ 

او انسان خوبی است چون در تمام تحقیقاتی که درباره او در کارخانه انجام داده ایم تمام کارگران و کارفرمایان بر این اعتقاد بودند که او کارگر خوب و کوشایی است. 

​​​​​​

 


پادشاه لیدا که در نظر داشت با داریوش پادشاه ایران وارد جنگ شود، برای حصول اطمینان از نتیجه مثبت جنگ با کاهن معبد دلفی م کرد و این پیشگویی را دریافت نمود: اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراتور قدرتمند را نابود خواهی ساخت.» پادشاه لیدا با شادمانی به جنگ داریوش رفت، اما به زودی شکست سختی از او خورد و نزدیک بود خود او هم کشته شود.وقتی از مرگ نجات یافت شکوائیه و نامه گلایه آمیزی به کاهن معبد نوشت. کاهن پاسخ داد که پیشگویی درست بوده است و او در جنگ با داریوش واقعاً یک امپراتوری قدرتمند (یعنی خودش) را نابود کرده است. 

مغالطه ابهام ساختاری وقتی صورت می گیرد که شخصی جمله ای به کار برد که بیش از یک معنا داشته باشد و آن جمله برای مخاطب مطابق با یک تفسیر صحیح و مقبول باشد و مطابق با تأویل و تفسیر دیگر خطا و غیر قابل قبول. حال اگر شخص آن جمله را در مقدمات استدلال خود با معنای مطابق با تفسیر اول به کار برد، ولی استنتاج خود را مطابق با تفسیر دوم انجام دهد، مرتکب این مغالطه شده است.

 

به دلایل متعدد مغالطه‌ی ابهام ساختاری واقع می شود، از جمله آن ها؛

  •  ابهام در ضمایر

مردم درباره مذهب ابن جوزی صاحب کتاب تلبیس ابلیس تردید داشتند که آیا شیعی است یا سنی؟ و خود او هم به علت پرهیز از اختلاف فرقه ای سعی در کتمان مذهب خود داشته است. روزی هنگامیکه ابن جوزی بر بالای منبر بوده مردم از او می خواهند که با صراحت بگوید بعد از پیامبر اکرم پایان خلیفه بر حق و بلافصل آن حضرت چه کسی بوده است. ابن جوزی در پاسخ میگوید: خلیفه بلافصل پیامبر کسی است که دختر وی در خانه اوست (من بنته فی بیته)

کشف مغلطه: میدانیم که امیرالمومنین داماد پیامبر اکرم بوده و پیامبر اکرم نیز داماد ابوبکر. بنابراین، معنای کسی که دختر وی در خانه اوست» به علت ابهام دو ضمیر وی» و او » هم می تواند امیرالمومنین باشد و هم ابوبکر . با این ترتیب، همچنان مردم نتوانسته اند از مذهب ابن جوزی آگاه شوند و هر گروهی گمان کرد که او از خودشان است.

  • عدم رعایت قواعد نقطه گذاری 

عفو لازم نیست اعدامش کنید

عفو؛ لازم نیست اعدامش کنید

عفو لازم نیست، اعدامش کنید☠️

  • مشخص نبودن نقش دستوری کلمه

من از راهنمایی شما پشیمانم. (شما: فاعل یا مفعول؟
من تو را از برادرت بیشتر دوست دارم. (بیشتر از آن که برادرت تو را دوست دارد یا بیشتر از آن که من برادرت را دوست دارم؟)
 
  • مشخص نبودن تعلق صفت به مضاف یا به مضاف الیه

جان دان، مورخ فلسفه یهودی است. (مورخ یهودی یا مورخ فلسفهٔ یهودی»؟) 
شیشه عینک شکسته را برداشت. (شیشه شکسته یا عینک شکسته؟)
 
  • مشخص نبودن ممثل در مثال برای عبارت منفی

من مثل تو زودباور نیستم. (تو زودباور هستی یا نیستی؟)
 
نمازت را آخر وقت نخوان مثل دیگران. (دیگران آخر وقت نماز می خوانند یا نمیخوانند؟)
 
  • مشخص نبودن عبارت محذوف و تقدیر آن

میل دارید با ما غذا بخورید؟ نه میل ندارم (به غذا یا به هم غذایی با ما؟)
 
هندوانه ای مثل قند. (مثل قند شیرین یا مثل قند سفید؟!)

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها